تشخیص: ) آدم نمایی،انسان انگاری،شخصیت بخشی ( نسبت دادن حالات و رفتار آدامی به دیگر پدیده های خلقت است . ) دادن شخصیت انسانی به موجوداتی غیر از انسان مثال۱ : برگ های سبز درخت در وزش نسیم به رقص در می آیند.
توضیح : رقصیدن یکی از حالات و رفتار انسانی است که در این جا به برگهای درخت نسبت داده شده است.
مثال۲ : سحر در شاخسار بوستانی چه خوش می گفت مرغ نغمه خوانی
نکته : هر موجودی غیر از انسان در کلام » منادا « قرار گیرد آن کلام دارای تشخیص است.
مثال : ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند
نکته : همانطور که اشاره شد استعاره مکنیه ای که ، مشبه به آن » انسان« باشد ، تشخیص خواهد بود چه به صورت ترکیب اضافی باشد یا غیر اضافی.
مثال : ابر می گرید و می خندد از آن گریه چمن.
توضیح : در مثال فوق دو تشخیص به کار رفته است ،گریه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن.
توجه : ترکیباتی نظیر : دست روزگار ، پای اوهام ، دست اجل ، قهقه ی قشنگ ، حیثیت مرگ ، زبان سوسن ، دهن لاله و ... همگی اضافه ی استعاری مکنیه) تشخیص ( هستند.
نکته : همه ی تشخیص ها استعاره ی مکنیه می باشند ، اما استعاره مکنیه زمانی تشخیص است که » آن «مشبه به انسان باشد.
مثال ۱ : اختر شب در کنار کوهساران ، سر خم می کند.
مثال ۲ : دیده ی عقل مست توچرخه ی چرخ پست تو.
مثال ۳ : به صحرا شدم عشق باریده بود.
توضیح : در مثال) ( اختر شب به » انسانی « تشبیه شده که سرش را خم می کند اما خود » انسان « مشبه به است ، نیامده است.
در مثال )۲ )عقل را به انسانی تشبیه کرده و » دیده« که یکی از ویژگی های انسان است به آن اضافه شده اما
در مثال )۳ )عشق را به بارانی تشبیه کرده که ببارد.
تذکر : همان طور که گفته شد چون مثال) مشبه به( » ۲ )و )۱ » آن ها انسان بوده دارای استعاره مکنیه و تشخیص است اما
در مثال )۳ « )مشبه به « باران است ، لذا فقط استعاره ی مکنیه داریم .